ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ی هست و در خواب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ی هست و در خواب شدند
 
قالب وبلاگ

 

شیطان اولین بار به صورت پسر بچه ایی در امده و به قوم لوط عمل لواط را یاد داد یکی از قوم لوط با شیطان لواط کردو شیطان خود را در اختیار انها برای انجام عمل لواط قرار داد و بعد از ان قوم لوط بایک دیگر عمل لواط را انجام می دادن  و سپس با کودکان نیز لواط کردند و انگاه مهمان ها و رهگذران نیز از دست قوم لوط سالم نمی ماندند

 

امام باقر(ع)فرمودند:وقتی خواسته ابلیس در قوم لوط عملی شد خود را به صورت زنی دراوردو سراغ زنان امد و گفت:ایا مردان شما با هم لواط میکنند؟در جواب گفتند اری،دستور داد شما نیز باهم مساحقه کنید

داستان قوم لوط با احادیثی از امام باقر اینگونه بیان شده :

امام باقر (ع)قوم لوط بهترین خلق خدا بودند و یکی از کارهای نیک انها این بود که در انجام کارهای خیر با هم متحد بودند و همه اقدام به انجام ان کارها می کردند شیطان به اتحاد انها در کارهای نیک حسد برده و برای به انحراف کشیدن قوم لوط سعی فرائانی نموده و پی فرصتی مناسب می گشت که انه را فریب دهد تا اینکه به فکر افتاد که اول باید زراعت و کشاورزی مردم را خراب کند و میوه های انها را تباه کند

و به این کار مشغول شد.مردم هر صبح که به باغ و مزرعه خود می رفتند مشاهده می کردند که زمینهایشان خراب و میوه هایشان تباه شده است. مردم باهم گفتند که:باید کمین کنیم و ان کسی را که زراعت ما را خراب می کند شناسایی و مجازات کنیم.

وقتی کمین کردند،دیدند جوانی زیبا،خوشرو،و خوش لباس امدو مشغول خراب کردن زراعت و میوه های انان شد مردم او را دستگیر کردند و گفتند:ای جوان!ایا تو زراعت مارا خراب می کنی و حاصل مارا تباه می نمایی؟جوان با کمال جرات و شهامت و شجاعت گفت:بلی ،من هستم که هر شب باعث خرابی زمین و از بین رفتن محصول شما می باشم،مردم همه متفق القول شدند که باید این جوان خرابکار را به قتل برسانیم بنابر این او را به دست شخصی سپردند که شب از او نگبانی مندو فردا صبح جمع شوندو او را به قتل برسانند

ان شخص جوان را به خانه بردند ودر رختخوابی در خانه خود خواباند .نیمه شب ان جوان شروع به فزیادو گریه کرد و به صاحب خانه گفت :من هر شب روی شکم پدرم می خوابیدم و امشب تنها هستم و می ترسم .صاحب خانه هم بی خبر از همه چیز گفت:نترس،امشب بیا روی شکم من بخواب ان ملعون با صاحب خانه کاری کرد که او را مجبور به لواط نمود،اول دستور داد که صاحب خانه با او لواط کند و بعد هم خود با صاحب خانه لواط کرد و فرار نمود صبح مردم جمع شدند که جوان خراب کار را اعدام کنند صاحب خانه دستور داستان شب گذشته را برای انها تعریف کرد.مردم این عمل را یاد گرفتند و با یک دیگر انجام دادند و کار به جایی رسید که زنان خود را رها کرده و هر کس وارد شهرشان می شد ،با او این عمل زشت را انجام میدادندوقتی شیطان متوجه شد که مردم به این عمل حیوانی عادت کردند و دیگر سراغ زنان خود نمی روند به فکر افتاد تا زنان انها را هم منحرف گرداند.

در این جا بود که خود را شبیه زن زیباو خوش قیافه در اورده امد پیش زنان ان شهر و گفت:شنیدم مردان شما زنان خود را رها کرده و با یک دیگر عمل ننگین لواط را انجام می دهند گفتند:اری چنین است مدتهاست که مردان ما سراغ ما دیگر نمی ایند و عمل زنا شویی مارا ترک کرده اند.بعد گفتاکنون که مردان شما با هم لواط میکنند شما نیز با هم مساحقه(هم جنس بازی)را انجام دهید و بعد زنان هم به این عمل عادت کردند و به مو عظه ها و نصیحت حضرت لوط گوش ندادند ،خداوند ۳فرشته مقرب خود را یعنی میکائیل،جبرائیل،و اسرافیلرا برای هلاکت انه فرستاد .این ۳فرشته هم نزدیکی های صبح شهر را به اسمان برده و رها کردند بعد از ان سنگ از اسمان بر ان شهر به باریدن گرفت و همه به هلاکت رسیدند.

پ.ی.یکی از درس هایی که خودم از این داستان واقعی گرفتم این بود که اگر کسی گناهی را مرتکب شد نباید به کسی باز گو کند چرا که قبح ان شکسته شده و باعث تحریک شخص مقابل برای انجام ان کار زشت میشود. یعنی دستور اسلام

 

http://hashemism.mihanblog.com/


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, ] [ 18:31 ] [ نبی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینطرفا آسمون بد ابری راستی سلام
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سلمان فارسی و آدرس salman.n.g.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 7117
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

LANGUAGE="JavaScript">


کد language=javascript src="http://upload.mania-dv.ir/tasadofi/ha

type="text/javascript" src="http://www.mania-dv.ir/icon/code/fantezijs.js">
dis.js" type=text/javascript>
document.write("
") day = new Date() hr = day.getHours() if (hr ==1) document.write("صبح بخیر! ساعت یک صبح است و چند ساعتی تا طلوع خورشید بیشتر نمانده") if (hr ==2) document.write("ساعت دو صبح هست فکر کنم قصد آشتی با خواب را نداشته باشی !") if (hr ==3) document.write("ساعت 3 صبح است امیدوارم که مطالب ما رو درست ببینی و تو هم تو هم نخونی !") if (hr ==4) document.write("ساعت 4 صبح هست اگر برای نماز صبح بلند شدی انشا الله که قبول باشه !") if (hr ==5) document.write("ساعت پنج صبح است و این نشون می ده که تو آدم سحر خیزی هستی !") if (hr ==6) document.write("ساعت 6 صبح است و بهتره بری و صبحانه را آماده کنی !") if ((hr == 6) || (hr ==7) || (hr ==8) || (hr == 9) || (hr ==10)) document.write("صبح بخیر ! امیدوارم لحظات خوبی را در وب سایت ما بگذارنی!") if (hr ==11) document.write("سایت 11 ظهر است و کم کم داره هوا گرم می شه !") if (hr ==12) document.write("ساعت 12 ظهر است و کم کم باید بری و نهار بخوری !") if عصر بخیر دوست عزیز ! امیدوارم که لظحات خوشی را در وب سایت ما بگذرانی") document.write("کم کم داره شب می شه!") if ((hr==20) || (hr==21) || (hr==22)) document.write("شب بخیر !") if (hr==23) document.write("شب خوبی را برایت آرزو می کنم !") if (hr==0) document.write("ساعت 24 است و فکر کنم دیگه باید بری بخوابی !") document.write("
") // End -->
dv.ir/upload/hadis/sheer.js">

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 7117
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

.



ایران رمان