ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ی هست و در خواب شدند |
یه روزی یکی اومد پیشم ازم پرسید حاج آقا سوال دارم گفتم بگو اگه بتونم کمکی کنم خوشحال میشم گفتش حاج آقا پیش همه ی دکترا رفتم همه اتفاق نظر دارند رفتنی ام گفتم خدا کریم دعا کن خوب میشی گفتش اگه بمیرم خدا کریم نیست......ادامه دارد نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |